
چرا بايد در عزاي حسين طبل و دهل زد؟
چرا بايد طبل ودُهُل نواخت و سنج و دمّاع و شيپور زد؟
اطـلاعـيه
«اطلاع» مشتق از كلمهي «طلع» به معناي روشني مي باشد.
به همين جهت به بالا آمدن خورشيد و روشن نمودن شهر، «طلوع» مي گويند.
و نيز چهرهي نوراني را «طليعه» مي نامند.
به كساني هم كه آيندهي انسان برايشان روشن است، «طالع بين» گويند.
حسين عليه السلام هم مي خواست همه را «مطَلع» و روشن سازد.
«اطلاعيه» نيز آن چيزي است كه از موضوعي خبر مي دهد و آن ر ا روشن مي سازد.
طـبل و دهـل و دمَـاع و سِـنج و شـيپور و....
ابزارهايي كه در قديم براي «اطلاع رساني» در شهر مي نواختند، تا توجه ها را جلب و خبر را گفته و مردم را روشن سازند.
طبل بي عاري
اما اين وسيله هاي تاريخي در برههاي از زمان نه تنها براي روشنگري و «مطّلع» كردن مردم از حقايق استفاده نشد بلكه در راستاي منحرف نمودن و دوركردن مسلمين از حقايق استفاده گرديد.
براي اولين بار قبل از كربلا، طبل و دهل ها را برداشته و در شهر صدا زدند: «حسين بن علي عليه السلام از دين خدا خارج شده، خونش مباح و جنگ با او واجب است» .
براي دومين مرتبه در كربلا، هنگام خطبه خواندن حسين عليه السلام براي لشكر دشمن. مي خواست مردم را «مطّلع» و روشن سازد لذا نواختند.
و سومين دفعه بعد از كربلا، باز در شهر طبلِ خارجي بودن و بي ديني اسيران را زدند. گمانشان اين بود كه اينگونه از خطر «اطلاع رساني» زينب سلام الله عليها در اماناند.
اما چون زينب سلام الله عليها خطبه هايش را شروع كرد، مجبور شدند براي مرتبه چهارم دست به دامان طبل و دهل و دمَاع و شيپور و كف و هورا شوند. اما با يك حركت دست زينب سلام الله عليها نفس ها در سينه حبس شد، و حتي زنگوله شتران از صدا افتاد.
آري، طبل و دهل و سر و صدا بايد در خدمت مكتب تبليغي زينب باشد وگرنه دشمنان بدانند، كه صدايشان به جايي نخواهد رسيد.
و اما براي پنجمين بار كه براي رسوا نشدنشان اميد به سر و صداي اين ابزارها بستند، هنگام سخن گفتن سر مبارك حسين عليه السلام بود..
حال شيعه نيز كه مغز متفكر نبرد نرم و لطيف است، همان طبل و دهل و سنج و دمَاع و شيپور و بوق و بلندگو را برداشته و سر و صدا و شلوغ كاري مي كند، تا همه سرشان را از خانه هايشان به نشانه كنجكاوي بيرون كشيده و پيگير ماجرا شوند، و آن موقع است كه آنچه نگذاشتند حسين عليه السلام و اهل بيتش به مردم برسانند، كم كم به دنيا مخابره مي شود.
لذا هنوز يزيديان قرن ما براي «مطّلع» نشدن مردم، سرو صدا مي كنند. فقط طبل و دهل و دماعشان تبديل شده به دادو هوارهايشان در رسانه ها...
ولي اين بار سخنان آنهاست كه در بين سر و صداي طبل و دهلِ دسته هاي محرم گُم مي شود.
حـواسمان بـاشد با هـر سـگي هـمنوا نـشويم
فرقه هايي چون وهابيت كه مي بينند –با وجود صداي طبل و دهل و سنج و دماع و نواهاي غم انگيز بوق و بلندگوها – ديگر گوش كسي بدهكار حرفهايشان نيست، براي از راه برداشتن اين مناسك، در نبرد خود با شيعه، شروع به شبهه افكني مي كنند. براي مثال اينكه:« اين طبل و دهل ها ابزار غناست و حرام مي باشند» كه متأسفانه خيلي از شيعيان بدون آنكه بدانند، اين شبهات از كجا آب ميخورد، به راحتي تكرارشان كرده و ترويج مي دهند.
همچنين است شبهه هايي از جمله سر و صداي زياد اين طبل ها و مردم آزاريشان...
بدانيم كه اين سر و صداهاي حسيني بيشتر از همه سر دشمنان را به درد آورده، لذا:
اين زورگويان دنيا با همه رسانه هاي پيشرفته و ابزار آلات مدرنشان و با تمام قدرت و زورشان در مقابل اين ابزارهاي سنتي شيعه صف كشيدهاند. اينجاست كه قدرت اين طبل و دهل ها عيان ميشود.
ولي هنوز عدهاي نمي خواهند بفهمند.
اگر كسي عروسيش تا نيمه شب محله را شلوغ كند، خيلي متعرض او نمي شوند. آري، بايد براي غربت هميشگي حسين عليه السلام جان داد...
چشمان را بايد شست و نيك نگريست كه تحمل سردرد خيلي آسانتر از تحمل خواري زندگي در زير سلطهي ابر قدرتان دنياست.
ايـن فـرهـنـگ حـسـيـنـي اسـت
«هيهات من الذله»
نـكته اي مُـجزّا راجـع بـه صـداي سـنج
صداي سنج دستههاي عزا، تداعي كنندهي صداي برخورد ضربات شمشير ميباشد. شمشير هم در فرهنگ شيعي سمبليست از مبارزه عليه باطل است. البته شيعه جنگطلب نيست كه هيچ، نقطهي جيمِ جنگ شيعه به تمام مهربانيهاي عالم فائق است. سربازان شيعيِ جنگ تحميلي هيچگاه در حين مبارزه و زير آتش دشمن با رؤيت يك مورچه او را لگد نميكردند، ولي همين سربازان در نبرد با ظالماني كه به مورچهها هم رحم نميكردند از خون خود گذشتند. چونان شهداي كربلا...
نظرات شما عزیزان: